بلوند دو توپ را به بالا هل داد و نتوانست آنها را بیرون بیاورد. البته او مجبور شد برای کمک با ناپدری خود تماس بگیرد که از این چشم انداز غافلگیر شده بود. دوشیزه نه تنها شکاف هایش را در مقابل او باز کرد، بلکه مجبور شد انگشتش را در خرخرش فرو کند. او در نهایت با دکتر تماس گرفت. او به سرعت از توپها مراقبت کرد، اما به دختر توصیه کرد که از دیکهای واقعی لذت ببرد، نه توپ در الاغ و به او پیشنهاد کرد که چگونه این کار را انجام دهد. چه کسی شک داشت که او موافق باشد. به هر حال، آنها قبلاً سوراخ های او را دیده بودند، با انگشتان خود به آنجا رفتند - می توان گفت که آنقدرها هم خجالت آور نبود. به هر حال، آنها او را مانند یک عوضی واقعی لعنت کردند - طبق برنامه "
ها، ها - مردی را به ساحل برد و به او قول داد که در خانه او را در حال کشش نشان دهد. چنین الاغ تنگی را که هیچ کس از دست نمی دهد! و او نیز، وقتی اندازه چوب پنبه چوب پنبهاش را دید، از قبل به چیزی جز آن فکر نمیکرد - بسیار هیجانزده بود که او آن را باز کند! من مطمئن هستم که او قبلاً آن را با چشم خود اندازه گرفته است. حالا او به دوست دخترش لاف می زند که یک اسب نر 23 سانتی متری را لعنت کرده است!
این همان چیزی است که من در مورد آن صحبت می کنم، آن مسافر بلوند است. من هم چنین چک حقوقی می گرفتم. چه سپاسگزار است، و او به من عمل کرد و بیدمشک تمیز، مسافر کامل.