می توانم بگویم مرد غریبه در اتوبوس با سبزه طوری رفتار می کرد که انگار مدت هاست همدیگر را می شناسند. او با چاپلوسی دراز کشید در حالی که دختر داشت دیکش را می مکید و آنها بدون هیچ خجالتی یکدیگر را لعنت کردند. دختر نه تنها سوار اتوبوس شد، بلکه برجستگی های قوی سوراخ خود را از چوب آن مرد نیز احساس کرد.
همه چیز منطقی است: او سبزه را در می آورد، او شلوارش را در می آورد و هر کدام به کار معمول خود مشغول هستند. به هر حال، این دختر در تجارت مدلینگ بسیار پیش خواهد رفت، جایی که توانایی فرو بردن کامل یک خروس بزرگ، در حالی که به آن لبخند می زند، بسیار ارزشمند است. با چهره ای دوستانه یک دم دستی عمیق بدهید، این به یاد ماندنی است و دفعه بعد که یک مدل را انتخاب کردید، او به طور خودکار در بالای لیست قرار می گیرد!
رابطه جنسی در دفتر خوب است. من می خواهم که.