این ایده خیلی خوبی بود که صاحب کافه همسرش را پشت پیشخوان بگذارد. مشتریان دسته دسته آمدند. بله، همسر نیمفومونی همیشه توجه بیشتری را طلب کرده بود، اما حالا برای تجارت خوب بود. جذابیت های او همیشه در تجارت بود، قهوه و همچنین الکل فروخته می شد و حتی افراد همیشگی خود را داشت. حتی یک باریستا هم می توانست به شهرت برسد اگر شوهرش اهمیتی نمی داد.
در همان ابتدای ویدیو، این دختر ریزه کوچک به اندازه یک پینت آنقدر بازیگوش و شیطون به نظر می رسد که بلافاصله میل جنسی را برای او بیدار می کند. یکی میخواهد بگیرد و همینطور دوست داشته باشد که این پسر قوز او را با زبانش نوازش کند، تا چاله را بچشد. من مردی را که کاملا او را با تقدیر پر کرده بود درک می کنم و از او حمایت می کنم. اعتراف می کنم که نمی توانستم این کار را انجام دهم، اگرچه آرزوی بسیار زیاد بود و هست!
اگر من همسایه ای مثل آن را در آپارتمانم زندگی می کردم، به او یک حیله روزانه هم می دادم. و من دوستانم را دعوت می کردم تا او را لعنت کنند. او آنقدر بیدمشک زیبایی داشت که زبانم به سمت آن کشیده می شد. البته او از این نوع خروس خوشش می آمد، بنابراین بدش نمی آمد که پاهایش را باز کند. من حتی اگر او را در دهان او تقدیر می کرد، تعجب نمی کردم - دخترهایی مانند آن دوست دارند به عنوان عوضی از آنها استفاده کنند. صبح خوبی بود!
اشکالی نداره ولی من با مادرم موافقم.